در بهار ۱۸۴۰، در زمان امپراتوری روسیه، کنتس النا تمکوفا و خدمتکار او ماریا برشنفسکایا بهشکلی ناگهانی بهعنوان زندانیان سیاسی توسط نیروهای امنیتی تزار دستگیر میشوند. آنها حالا باید درحالیکه یکی از مأموران ارشد پلیس امنیتی تزار، بوریس برانوف، همراهیشان میکند، از گسترۀ روسیه عبور کرده و به سیبری، جایی که پدر النا از چند سال پیش به آنجا تبعید شده بود منتقل شوند.
جایی دیگر بهاری دیگر، با شرح آشکار و قابللمسی از سختیها و مشکلاتی که مسافرهای این سفر در نقاط مختلف با آن مواجه میشوند و نیز ظلمی که بر مردم رعیت و زندانیان تبعیدی روا میگردد داستانی بهیادماندنی از امید، یأس، زندگی، مرگ و عشق به تصویر میکشد.